عوامل موفقیت و شکست برجام
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۹۲۶۰۱
آفتابنیوز :
سید حسن موسویان نوشت: در این مقاله عوامل موفقیت و شکست برجام و مهمترین موانع احیای آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته که خلاصهای از آن به این شرح است. بعد از آغاز اولین دور مذاکرات مستقیم جانکری وزیرخارجه امریکا و جواد ظریف وزیر خارجه ایران در سپتامبر ۲۰۱۳، توافق هستهای با نام برجام حاصل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اسراییل از ابتدای مذاکرات وزرای خارجه ایران و امریکا با تمام ظرفیت تلاش کرد که مانع توافق هستهای شود. در این دوران از مذاکرات، نتانیاهو نخستوزیر اسراییل در کنگره امریکا در یک سخنرانی توهینآمیز نسبت به اوباما رییسجمهور، برجام را یک توافق بد خواند و خواستار لغو آن شد. در تاریخ امریکا بیسابقه بود که رییس یک کشور خارجی، در کنگره امریکا، رییسجمهور این کشور را به چالش کشیده و مورد توهین قرار دهد. جان کری وزیرخارجه امریکا هم بعدا فاش کرد که در هر ملاقاتی که با اسراییلیها و سعودیها و اماراتیها و مصریها داشتم؛ آنها خواستار توقف مذاکرات مستقیم امریکا با ایران و انجام حمله نظامی امریکا به ایران بودند. اوباما در مقابل فشارهای اسراییل ایستادگی کرد، اما ترامپ با خروج از برجام و اعمال مجدد تحریمها علیه ایران؛ در حقیقت خواسته آنها را محقق ساخت و سقوط برجام را رقم زد.
نتانیاهو رسما اعلام کرد که او توانسته ترامپ را در مورد خروج از برجام قانع کند. سه گروه مهم لابی اسراییل در امریکا یعنی: «ایپک»، «بنیاد دفاع از دموکراسی» و «اتحاد علیه ایران هستهای» تلاشهای بسیار گستردهای برای خروج ترامپ و ایجاد موانع جدید برای احیای برجام انجام دادند. اسراییل و لابی قوی آن یکی از مهمترین عوامل تصمیم ترامپ درمورد تعیین سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی بودند.
تا اینکه بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ امریکا پیروز و اعلام کرد که برای بازگشت به برجام آماده است. منتها چند عامل زیر موجب عدم احیای برجام شد:
الف: چهار تاخیر.
تاخیر اول: بایدن در ژانویه ۲۰۲۱ آغاز به کار کرد، اما با تاخیر حدود ۴ ماهه، نماینده جدید امریکا در مذاکرات هستهای را انتخاب کرد. رابرت مالی نماینده جدید عملا در آوریل ۲۰۲۱ کار را آغاز کرد که تا انتخابات ژوئن ریاستجمهوری ایران زمان کمی باقی مانده بود.
تاخیر دوم: مذاکرات عباس عراقچی با رابرت مالی و نمایندگان پنج قدرت هستهای از آوریل ۲۰۲۱ آغاز و بیش از ۸۰ درصد موضوعات را ظرف سه ماه به نتیجه رساند که مصادف شد با انتخاب آقای رییسی به عنوان رییسجمهور جدید ایران در ژوئن ۲۰۲۱. ایران تصمیم گرفت ادامه مذاکرات به بعد از شروع به کار دولت جدید موکول شود. مراسم تحلیف آقای رییسی به عنوان رییسجمهور جدید در آگوست ۲۰۲۱ انجام شد و لذا یک تاخیر سه ماهه جدید در روند مذاکرات رخ داد. اگر مذاکرات در این مرحله متوقف نمیشد، احتمال نهایی شدن احیای برجام بسیار زیاد بود.
تاخیر سوم: رییسجمهور جدید، آقای علی باقری کنی را به عنوان مذاکرهکننده جدید هستهای جایگزین عباس عراقچی کرد. دولت جدید ایران، مذاکرات هستهای را با تاخیر حدود سه ماه یعنی در نوامبر ۲۰۲۱ آغاز کرد.
تاخیر چهارم: مذاکرات هستهای شش قدرت جهانی با تیم هستهای دولت جدید ایران حدود ۹ ماه طول کشید تا اینکه در آگوست ۲۰۲۲ متنی که حداقل از سوی شش قدرت جهانی به عنوان متن نهایی تلقی میشد، آماده امضا بود، اما ایران آن را امضا نکرد و خواستار برخی تغییرات در آن شد. البته برخی در تهران به این تصور دامن زدند که بحران انرژی حاصل از جنگ روسیه علیه اوکراین و قطع نفت روسیه به اروپا، موجب بحران بیسابقه انرژی در اروپا و غرب و نیاز شدید آنها به نفت و گاز ایران خواهد شد و لذا ایران خواهد توانست با چندماه تاخیر در مذاکرات هستهای، امتیازات بیشتری بگیرد.
این تاخیر مصادف شد با بروز ناآرامیهای ایران بعد از مرگ مهسا امینی و ادعای جهان غرب مبنی بر کمک پهپادی و نظامی ایران به روسیه در جنگ علیه اوکراین. به هر حال اروپا زمستان ۲۰۲۳-۲۰۲۲ را درحالی بدون بحران انرژی پشت سر گذاشت که به وابستگی خود به نفت و گاز روسیه خاتمه داد و نفت و گاز از امریکا و کشورهای عربی مثل قطر را جایگزین کرد. این تاخیر یک اشتباه استراتژیک ایران بود، زیرا با احیای برجام در آگوست ۲۰۲۲، ایران میتوانست به یکی از منابع کلیدی تامین نفت و گاز اروپا و بلوک غرب تبدیل شود ضمن اینکه با احیای برجام گشایشهای مهم اقتصادی برای دولت آقای رییسی هم به وجود میآمد.
ب: نفوذ سرویسهای خارجی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
از زمان آغاز مذاکرات هستهای ایران با سه کشور اروپایی در سال ۲۰۰۳، اطلاعات گزارشهای محرمانه هستهای ایران به آژانس به رسانههای خارجی درز میکرده است.
از آن زمان به بعد خرابکاریهای زیادی علیه برنامه هستهای ایران رخ داده و دانشمندان هستهای زیادی به قتل رسیدند که ایران معتقد است درز اطلاعات محرمانه هستهای توسط بازرسان آژانس به امریکا و انگلیس، عامل این خرابکاریها بوده است. این بیاعتمادی سابقهدار ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در دوران آقای رییسی ادامه یافت که مانعی برای گسترش همکاریها و رفع ابهامات فنی آژانس بوده است.
ج: فشار علیه دولت بایدن.
تشدید فشارهای داخلی و خارجی علیه دولت بایدن یکی از موانع دیگر احیای برجام بوده است. بعد از حدود سه سال از روی کار آمدن بایدن، نهایتا دولت او به جای احیای برجام، به یک توافق موقت تن داد که شامل تبادل زندانیان؛ آزاد کردن ۶ میلیارد دلار از پولهای بلوکهشده ایران در کرهجنوبی، همکاری بیشتر ایران با آژانس و مهار تقابلات منطقهای و رفع موانع وجوه بلوکه شده ایران در عراق است.
د: جنگ روسیه علیه اوکراین.
اروپا و امریکا مدعی همکاری نظامی ایران با روسیه در جنگ اوکراین شده که این امر به یکی ار موانع مهم تبدیل شده است. یک مقام امریکایی ادعا کرد که ایران به تامینکننده اول سلاح برای روسیه در جنگ اوکراین تبدیل شده است. اروپا معتقد است که جنگ روسیه علیه اوکراین یک تهدید موجودیتی برای آنهاست و لذا با احیای برجام و رفع تحریمهای ایران موافقت نمیکنند.
راه پیش رو:
علاوه بر مشکلات و موانع فوق، دو عامل مانع پیشرفت مذاکرات است:
عامل اول: دولت بایدن باوجودیکه مکررا برضرورت دیپلماسی با ایران تاکید میکند، در عین حال تصریح میکند که احیای برجام در دستور کار نیست و لذا سیاست «نه برجام، نه بحران» را در پیش گرفته است و قصد دارد این سیاست را تا انتخابات سال آینده ریاستجمهوری امریکا ادامه دهد.
عامل دوم: عدم وجود مذاکرات مستقیم بین ایران و امریکاست؛ لذا شش محور زیر میتواند موجب گفتگوهای جامع بین ایران، قدرتهای جهانی و هشت کشور حوزه خلیجفارس باشد.
۱- آغاز مذاکرات مستقیم ایران و امریکا با دستور کار احیای برجام براساس متن آگوست ۲۰۲۲.
۲- در چهل سال گذشته توافقات امریکا و ایران همگی «تکموضوعی» بوده و نهایتا هم به شکست انجامیده است. حل پایدار موضوع هستهای ایران بیارتباط با تفاهمات منطقهای نیست. گفتگوهای ایران و سایر کشورهای حاشیه خلیجفارس در مورد موضوعات منطقه بهترین گزینه است. بهبود روابط ایران و عربستان زمینه مقدماتی برای تشکیل یک سیستم همکاری و امنیت جمعی در خلیجفارس را به وجود آورده است که دبیر کل سازمان ملل میتواند این مهم را در قالب قطعنامه ۵۹۸ و طرح صلح هرمز ایران آغاز کند.
۳- با ایجاد سیستم همکاری و امنیت خلیجفارس میتوان
الف) اصول برجام را منطقهای کرد و نگرانیها در مورد آینده برجام را از بین برد.
ب) خلیجفارس عاری از سلاحهای هستهای و کشتار جمعی را شکل داد.
ج) علاوه برآن، هشت کشور حاشیه خلیجفارس میتوانند روی ترتیبات جدید در مورد «سلاحهای متعارف» نیز توافق کنند.
۴- در قالب سیستم جدید همکاری و امنیت جمعی در خلیجفارس، میتوان ترتیبات جدید برای ایجاد یک کنسرسیوم مشترک جهت «تولید سوخت و غنیسازی مشترک» در این منطقه را شکل داد.
۵- آغاز گفتگوهای کاری و فوری بین ایران و اروپا در مورد اختلافات راجع به اوکراین جهت رفع شبهات مداخله ایران در جنگ اوکراین.
۶- اسراییل و ایران در یک وضعیت شبهجنگ بهسر میبرند که نیازمند یک ابتکار بینالمللی برای مهار این وضعیت شبهجنگی است. چین و امریکا بهرغم اختلافات شدید دوجانبه، درمورد مهار وضعیت شبهجنگی بین اسراییل و ایران تفاهم دارند. امریکا با اسراییل روابط نزدیک دارد و چین هم با ایران؛ لذا دو کشور میتوانند در مهار وضعیت خطرناک شبهجنگی بین اسراییل و ایران، نقش مثبت ایفا کنند.
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: آفتاب
کلیدواژه: برجام توافق هسته ای حسین موسویان مذاکرات هسته ای مذاکرات مستقیم هسته ای ایران علیه اوکراین احیای برجام رییس جمهور آقای رییسی خلیج فارس نفت و گاز شبه جنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۲۶۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست